محل تبلیغات شما



دلم تنگ است و میدانم تو دیگر برنمیگردی 

بمانم هرچه خیره پشتِ این در، برنمیگردی

 

دوباره دانه می پاشم حیاطِ خیسِ باران را 

اگرچه خوب میدانم کبوتر برنمیگردی

 

غریبی میکنم با قابِ عکست نا اُمیدانه 

خودم هم کرده ام انگار باور برنمیگردی

 

به یاد برادر عزیزم   که  ده ماه پیش بر اثر بیماری سرطان دار فانی را وداع گفت ، امروز تولدشه 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها